عوامل عقب ماندگی ذهنی
۱) قبل از تولد
۲) هنگام تولد
۳) بعد از تولد
مقدمه :
لغت استثنایی اصولا یک اصطلاح آموزشی است . مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمره ی اولین کسانی هستند که به محدودیتهای یادگیری ، عاطفی شخصیتی ، اجتماعی ، و مشکلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آنها با روشهای موجود و همچنین پشگیری از مشکلات آنی اقدام نمایند .
جایگاه آموزش و پرورش استثنایی
در سال ۱۳۶۹ قانون تشکیل سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید نظر به اینکه مبارزه با مستکبرین و حمایت از مستضعفین از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بوده و حکومت اسلامی نیز در جهت رفع استضعاف پایه گذاری شده است کودکان استثنایی که از مصادیق بارز مستضعفین و به تعبیری از گروه محرومان مضاعف جامعه بودند ؛ مورد توجه و عنایت مسئولان و برنامه ریزان قرار گرفتند و از همان اوان انقلاب در اولویت نظام اسلامی قرار داده شدند . در منشور جهانی حقوق کودک هم آمده است همه بدون تبعیض در رنگ ؛ نژاد ؛ زبان ؛ تبار اقتصادی ؛ طبقه اجتماعی ؛ علیرغم آن که از هوش سرشاری برخوردار باشند و یا عادی ؛ عقب مانده ذهنی ؛ نابینا ؛ ناشنوا یا دارای هر گونه نقص و یا ضعف جسمی و اجتماعی باشند ؛ حق دارند به طور یکسان از امکانات یادگیری ؛ آموزشی ؛ پرورشی با حداکثر توانایی و استعدادهای خود بهره مند شوند . ایجاد زمینه و فراهم آوردن امکانات و تسهیلات در جهت آموزش ؛ رفاه و توانبخشی آنان نه به عنوان ترحم و دلسوزی بلکه به عنوان یک وظیفه برای دولت های عضو از حقوق مسلم اینگونه کودکان تلقی می شود .
اهداف آموزش و پرورش استثنایی کشور نیز بر این اصل استوار است که هر کودک استثنایی با توجه به تفاوتهای فردی حق دارد از آموزش متناسب با استعدادهای خویش برخوردار گردد .
تعریف آموزشگاه استثنایی
در این آموزشگاه دانش آموزان یک یا چند گروه استثنایی در یک دوره تحصیلی ، آموزش می بینند .
کودکان استثنایی
عنوان کودک استثنایی در مکاتب آمریکا و انگلیس فرق می کند در آمریکا به تمامی کودکانی که به نحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی ، عقلانی ، رفتاری ، … فرق داشته باشند استثنایی گفته میشود مسلما” با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا ،عقب مانده ذهنی و نظایر آن همه استثنایی هستند .
در انگلستان لغت استثنایی را محدود به تیز هوشی می کنند و سایر کودکان را که به عللی تحت حمایت و آموزش خاص هستند کودکان ویژه میگویند .
دانش آموز استثنایی
مطابق بند ۱ فصل اول آیین نامه اجرایی آموزش و پرورش استثنایی ؛ دانش آموز استثنایی به فردی اطلاق می شود که از نظر ذهنی ( هوشی ) ؛ جسمی ( جسمی و حرکتی ) ؛ عاطفی و یا اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با افراد همسن خود داشته باشند و این تفاوت به حدی باشد که برخورداری آنان از آموزش و پرورش مستلزم تغییرات در برنامه ها ؛ روش ها ؛ مواد آموزشی ؛ فضای آموزشی عادی و ارائه خدمات آموزشی و توانبخشی ویژه آنان باشد .
طبقه بندی کودکان و نوجوانان استثنایی
کلی ترین طبقه بندی ، که مورد قبول اکثریت متخصصان می باشد عبارت است از تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ
الف : کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیتهای ذهنی از کودکان عادی متمایزند . در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند .
ب : کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند .
ج : کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد ، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی ، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانیهای حرکتی قرار دارند .
عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی ذهنی داشته و تصور مینمایند که عقب ماندگی ذهنی همانند یک مرض بوده و میتوان از شخصی به شخص دیگر سرایت نموده و یا مانند سل و آبله و سرخجه قابل انتقال در میان کودکان می باشد .
اجتماع برای مصلحت ، یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود . پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به ۴ دسته تقسیم کرد .
۱- ملانکولی یا مالیخولیا
۲- مانی یا جنون شور و شوق
۳- جنون
۴- عقب ماندگی ذهنی
بعد از پنیل ،یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای آویرون فرانسه پیدا شد . کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید. همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد . این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در آمریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد آمریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون درآمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابیولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و … ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، پیشرفت روز افزون علوم پزشکی ،جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر کشف تدریجی علل عقب ماندگیها تا اندازه ای باعث تخفیف و گاهی بهبودی نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است .
شرایط بهداشتی ، تغذیه کودکان ، پیدایش آنتی بیوتیکها و سایر داروها در درمان بیماریهای خاص که شایعترین علل عقب ماندگیهاست از مرگ و میر این افراد به میزان قابل توجهی کاسته است .
تعریف عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر ایجاد مشکل در شرایت مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید .
علل عقب ماندگی ذهنی :
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود برای سهولت بیشتر ، علل عقب ماندگی ذهنی را
می توان به سه مرحله در رابطه با تولد کودک تقسیم نمود .
الف : علل قبل از تولد : که شامل عوامل ژنتیکی و مادر زادی میباشد .
ب : عوارض هنگام تولد : که شامل عارضه های زمان تولد می باشد .
ج : علل بعد از تولد : که شامل بیماریهای مختلف ، تصادفات و ضایعات گوناگون عصبی و مغزی و عوامل محیطی و فرهنگی می باشد .
بعضی از عوامل مؤثر در عقب ماندگی ذهنی قبل از تولد
۱- اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ،اشعه ایکس و…
۲- عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرفت که می گوید :
(( اهمیت حوادث دوران نسبتا” کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست ))
دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تاکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیج وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی دارد . و اکثرا” اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه میدهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارد عبارتند از :
۱- بیماریهای مادر … سفلیس ،بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس
۲- سن مادر و حالات روانی او تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی شود بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین ۲۰ تا ۲۸ سالگی گزارش شده قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمنا” اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است . چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی ، اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلما” این تغییرات در جنین در حال رشد بی تاثیر نخواهد بود .
۳- اثر اشعه ایکس :
تاثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است و اکثرا” باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ، کمبود وزن ،عدم رشد مغز ، میکروسفالی ، هیدروسفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود . اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصا” به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .
۴- اعتیادات الکل :
اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ، ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود . مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود . امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خود مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
۵- دخانیات :
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد . حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خود جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود . اگر کشیدن سیگار مرتبا” تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود . این نکته مسلم است که غالبا” خانمهای سیگاری تقریبا” همیشه بچه های خود را زودتر از موعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد . استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود . حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند .
۶- داروهای شیمیایی :
مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصا” در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود . داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی و اختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثرا” کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند . استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تاکید بسیار شده است . در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتما” با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد .
۶- عامل ارهاش Rh
به غیر از گروههای خونی AB ، B، A و O گروههای خونی دیگری وجود دارند . یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است . از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .
انتقال عامل ارهاش یا عدم انتقال آن یک مسئله ارثی است و تجربه ثابت کرده است که اگر پدر ارهاش مثبت و مادر ارهاش منفی داشته باشد در بارداری اول تعدادی از عامل ارهاش جنین که از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد ارهاش را بعنوان آنتی کور می سازد و همین آنتی کور که در زایمانهای بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماریهایی بوجود می آورد . معمولا” کودک مبتلا پس از بدنیا آمدن ضعیف است و اکثرا” قبل از موعد به دنیا می آید . جفت بزرگتر و جثه نوزاد کوچکتر از طبیعی و اکثرا” پف آلو و زرد رنگ است که باید بلافاصله خونش تعویض و خون همگروه ارهاش منفی تزریق شود .
عوامل مربوط هنگام تولد
بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایط نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی به هنگام تولد می باشد .
اگر چه امروزه اکثر زایمانها طبیعی و یا بدون ضایعات و صدمات صورت می گیرد اما تعدادی از زایمانها به صورت خطرناک انجام شده و در مواردی ضایعات و صدمات شدیدی به همراه دارد .
ضایعات مغزی از متداولترین ضایعات زمان زایمان است و مهم ترین علل عقب ماندگی ذهنی محسوب می شود . بیهوشی طولانی ، خونریزی شدید داخلی ، دشواری استنشاق ، استفاده از وسایل جراحی ، مشکلات تنفسی نوزاد ، تولد زود رس و مشکلات دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی ، عقب ماندگی ذهنی و یا نقیصه ها و ضایعات دیگر می گردد .
بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت . طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ،اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خود ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود .
در زایمانهای قبل از موعود نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .
از بیماریهای مهم که احتمالا” بر اثر ضربه های زایمانی اتفاق می افتد فلج مغزی است این بیماران اکثرا” مبتلا به حملات صرع هستند و اختلال تکلمی ، یادگیری ، بینایید و حتی حرکات غیر ارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است .
عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند
عوامل فراوانی موجب نارسایی و عقب ماندگی ذهنی کودک بعد از تولد میگردد ، ابتلا کودک به بعضی از بیماریها خصوصا” در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
از جمله عوامل مهم بعد از تولد که در بروز عقب ماندگی ذهنی موثرند به شرح زیر می باشد :
انواع مننژیت :
این بیماریها به خصوص در هفته ها و ماههای اول تولد اثری نامطلوب بر روی کودک دارند و اگر با تب شدید همراه باشد و منجر به حالت اغماء شود احتمال تاثیر بر رشد هوشی کودک و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی نیز بیشتر میشود . مننژیت از جمله بیماریهایی است که اگر در دوران خرد سالی به زودی و به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد موجب اختلالات مغز و سلسله اعصاب و بروز عقب ماندگی ذهنی می گردد .
مسمومیت ها :
در برخی از موارد مسمومیت های غذایی و دارویی در کودک و به ویژه در دوران شیر خوارگی و خرد سالی باعث ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد .
ضربه های وارده بر مغز کودک :
در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی به ویژه غده های هیپوفیز و تیرویید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک میگردد و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری می نماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت ذهنی و حسی و حرکتی میشود.
کمبود غذا و سوء تغذیه :
کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .
خستگی های جسمی و روانی :
در بسیاری از موارد فرسودگی های شدید موجب ضعف و مسمومیت تدریجی بدن شده و به دستگاه مغز و اعصاب کودک اثری نامطلوب می گذارد و کودک را از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد .
خستگی های ذهنی و روانی که به علت تعارض و کشمکش های شدید طولانی و عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض میگردد موجب فرسودگی و اختلالات و کندی ذهن میگردد .
عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی :
شکی نیست که عوامل محیطی در ایجاد نارسایی رشد هوش سهمی بسزا دارد . منتها اهمیتی که برای این عوامل قائل هستند یکسان نیست . عدم امکان ارائه تسهیلات و برنامه های آموزشی و پرورشی که معمولا” بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی میباشد از جمله عواملی است که در عقب ماندگی ذهنی کودک موثر است . در این حالت عقب ماندگی کودک را عقب ماندگی فرهنگی خواهیم خواند .
عوامل قطعی موثر در رشد هوش
۱- فقر انگیزه های محیطی
بدیهی است برای آنکه قوای ذهنی کودک به نحو احسن رشد کند احتیاج به محرکات طبیعی دارد و هر قدر شرایط محیطی از نظر ایجاد محرک نامناسب تر باشد قوای ذهنی کودک رشید کمتری خواهد داشت . تقریبا” همه بررسیها نشان داده اند که رشد قوای ذهنی با شرایط محیطی ارتباط مستقیم دارد ، یعنی کودکان محیطهای نامساعد با کودکان همسال خود در محیطهای مساعد از لحاظ هوشی در درجات پایین تری قرار دارند .
۲- کمبودهای عاطفی :
کودکانی که از نظر پیوندهای عاطفی با مادر یا اطرافیان دچار فقر شدید بوده اند اکثرا” به اختلالات شخصیتی ، ناسازگاریهای اجتماعی و نارسائیهای هوش مبتلا شده اند . این اختلالات در خانواده هایی که به عللی از هم پاشیده شده اند یا احیانا” روابط عاطفی والدین با کودک نامساعد بوده است زیاد دیده می شود . آثار سوء اختلافات خانوادگی گاهی یا اکثرا” بیشتر از خانواده های از هم گسسته است زیرا نزاع و مشاجره یا عدم توافق والدین احساس حقارت و حس نا امنی شدیدی در کودک تولید می کند .
۳- مسائل بهداشتی و پزشکی :
همانطور که بیماریهای مختلف ، حوادث و تصادفات در خانواده های بی بضاعت فراوان است عقب ماندگیهای ذهنی نیز بعلت محدودیتهای بهداشتی و پزشکی در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد . از نظر آماری رابطه فقر و عقب ماندگی و همچنین عقب ماندگی و نواحی پر جمعیت ثابت شده است .
طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی
علمای تعلیم و تربیت با دیدگاه آموزش و پرورشی افراد عقب مانده ذهنی را معمولا” به چهار گروه تفکیک می نمایند .
الف : گروه دیر آموز .
ب : گروه افراد عقب مانده ذهنی آموزش پذیر .
ج : گروه افراد عقب مانده تربیت پذیر .
د : گروه عقب مانده پناگاهی و کاملا” متکی و یا به عبارت دیگر حمایت پذیر .
گروه کودکان و دانش آموزان دیر آموز
این گروه افراد به علت کمی رشد ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسائل همانند افراد عادی و همسن و سال خود نیستند . دیر آموزان در واقع در میان گروههای عقب مانده ذهنی از بالاترین درجه رشد ذهنی برخوردار بوده و بزرگترین گروه از گروههای عقب مانده ذهنی را تشکیل میدهند .
بهره هوشی آنها حدودا” ۸۰ تا ۹۰ درصد میباشد . درصد قابل توجهی از جمعیت دانش آموزان مدرسه را که معمولا” نمی توانند همراه و همگام سایر همکلاسان هم سال خود در تحصیل و یادگیری مطالب باشند از این گروهند . این گروه از دانش آموزان از نظر تحصیلی ضعیف اما معمولا” از نظر جسمانی ، حسی و حرکتی ، عاطفی ، اجتماعی و … با دیگر همکلاسان خود در مدارس عادی تفاوت چندان ندارند .
ویژگی بارز عقب ماندگان ذهنی بویژه افراد دیر آموز ، آن است که دیر میآموزند و زود فراموش می نمایند . لذا تاکید بر تکرار و استمرار آموزشی ضرورتی بر همین اساس است و حصول موفقیت فقط در سایه صبر و شکیبایی و استمرار در برنامه آموزشی و پایداری در آن است .
گروه دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
دومین گروه از افراد عقب مانده ذهنی از نظر کثرت تعداد ، گروه عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر هستند و حدود ۲ درصد از کل کودکان سنین مدرسه را تشکیل میدهند .
بهره هوشی آنان حدود ۷۰ – ۵۰ درصد میباشد . به دلیل آنکه شناسایی و تشخصی دقیق کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر در سنین پایین به ویژه قبل از دبستان و دوره های اول دبستان بسیار مشکل می باشد . تعداد قابل توجهی از آنان در مدارس معمولی ثبت نام می نمایند البته به تدریج همزمان با پیچیدگی نسبی محتوای دروس به ویژه در اواخر کلاس اول و از کلاس دوم به بعد عقب ماندگان ذهنی این قبیل از دانش آموزان بیشتر آشکار گشته و شناسایی و تشخیص آنان آسانتر می شود .
دانش آموزان عقب مانده ذهنی آمورش پذیر نمی توانند بهره لازم و کافی را از برنامه های آموزشی کلاسهای معمولی ببرند . این کودکان در هر حال آموزش پذیر بوده و قادر به فراگیری حداقلی از اطلاعات و درسهای رسمی کلاس از قبیل خواندن و نوشتن و حساب کردن و مهارتهای مناسب شغلی بوده و میتوانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند بیشتر عقب ماندگان ذهنی آموزش پذیر در غالب زمینه های رشد عادی و یا در مرز عادی می باشند . تفاوت اصلی آنها با دیگران در رشد ذهنی می باشد . خیلی به ندرت آن دسته از عقب ماندگان ذهنی که همراه با علائم جسمانی و کلینیکی هیدرو سفال در میان افراد عقب مانده آموزش پذیر میشوند معمولا” آن قبیل از افراد عقب مانده ذهنی که با علائم بدنی و کلینیکی شناخته می شوند مانند هیدرو سفال ( بزرگ جمجمه ها ) میکروسفال ( کوچک جمجمه ها ) و یا ماکروسفال ( بزرگ جمجمه ها که به علت رشد غیر متعادل سلولهای مغزی می باشد ) دچار عقب ماندگی شدید ذهنی هستند و غالبا” در میان عقب ماندگان تربیت پذیر و کاملا” پناه گاهی قرار میگیرند . تشخیص افراد عقب مانمده آموزش پذیر بر اساس آزمایشهای عمومی و رشد بدنی به دلیل آنکه غالبا” مشابهت فراوان با افراد عادی دارند تقریبا” غیر ممکن می نماید و اما به طور کلی می توان گفت آنها معمولا” جثه کوچکتری داشته و از ضایعات بدنی بیشتری برخوردارند در راه رفتن و بویژه صحبت کردن به طور کلی دچار کندی محسوسی هستند . البته این نیز به دلیل همان عقب ماندگی رشد ذهنی یا نقص بدنی .
قطعا” تکیه بر صرف این شرایط یعنی کندی در راه رفتن و یا صحبت کردن جهت تشخیص عقب ماندگی ذهنی هرگز کافی نخواهد بود . به دلیل آنکه گاهی کودکان عادی نیز در این قبیل مهارتها دچار کندی می شوند در هر حال به طور کلی افراد عقب مانده آموزش پذیر از نظر مهارتهای حرکتی نسبت به افراد عادی ضعیف تر می باشند .
گروه کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
متاسفانه تعداد قابل توجهی از این گروه از کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر در بیشتر جاها و در غالب موارد در موسسات و سازمانهای غیر آموزشی نگهداری می شوند و کمتر به تعلیم و تربیت آنها به معنای اعم کلمه توجه شده است .
این گروهخ از کودکان حدود ۳/% ( سه دهم درصد ) کل جامعه ...